شهر هوشمند به رغم سابقه بیش از دو دهه، موضوع نسبتاً جدیدی در کل جهان است که نه تنها ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیط زیستی، بلکه وجوه فناوری آن نیز هنوز از جهت علمی و عملی تعریف نشده است. موضوع شهر هوشمند از آنجاییکه حوزههای مختلفی از سرمایۀ فیزیکی تا سرمایۀ اجتماعی و فکری را در برمیگیرد، دارای پیچیدگیست. مفهوم شهر هوشمند در وهلۀ اول با هستۀ فناوارانهاش که به نوبۀ خود با پیشرفتهای حوزۀ علوم رایانه و مهندسی هدایت میشود، پیریزی شده است. در واقع مؤلفۀ اصلی در شهر هوشمند همان فناوری است و برگ برندۀ آن محسوب میشود؛ اما این تمامِ مفهوم را نمیرساند.
یکی از وجوه مهم و اغواکنندۀ شهر هوشمند، تجمیع و همافزایی منابع و کارکردهای مختلفِ آن در راستای ارتقای کیفیت زندگی و پایداری توسعه شهری است. این ظرفیت، فراتر از امکانات و فضای دیجیتال و خدمات الکترونیکی است. سوابق تجربی نشان میدهد که شهر هوشمند بیشتر یک موضوع محلی است و ویژگیهای محتوایی و روشیِ آن، به شرایط مکانی و زمانی و همیاری همۀ ذینفعان و بویژه عموم شهروندان بستگی دارد و نسخۀ واحدی را نمیتوان برای تمام شهرها ارائه داد.
ایدۀ شهر هوشمند در دهۀ 1990 بهوجود آمد و عمدتاً بر استفاده از فناوری سطح بالا برای بهبود کیفیت زیرساختهای شهری و کاهش اثرات زیستمحیطی آن در ناحیه مادرشهری متمرکز بوده است. بنابراین محیط شهر هوشمند از طریق هدف آن و نه بر اساس فناوری مورد استفاده برای دستیابی به آن تعریف میشود. در واقع، شهر هوشمند ایدهای ناهمگن است که از فناوریهای مختلف برای موضوعات متفاوت و متعددی استفاده میکند که هدف مشترک آنها کاهش اثرات زیستمحیطی است.
در مقاله سومِ کتاب، تجربههای نوآورانه و راهبردهای اتخاذ شده برای پیگیری ایدههای شهر هوشمند در شهر آمستردام بررسی شده است. آمستردام اولین شهر هوشمند در اروپا و جهان است و توسعه آن شامل چندین مرحلۀ متفاوت بوده که با راهبرد شهر دیجیتال آغاز شده است. سنگِ بنای آن با توسعۀ زیرساخت دیجیتال برای برگزاری انتخابات سال 1994 هلند گذاشته شد، و به عبارتی شهر دیجیتال در آن، در مرحلۀ اول ابزاری سیاسی و اجتماعی بود. سپس با آگاهیهای کسب شده در زمینۀ مخاطرات زیستمحیطی، آمستردام اقدام به ارائه راهبرد برای رویارویی با مشکلات آلودگی و مصرف انرژی در نواحی شهر کرد. در این راستا سه شرکت دولتیِ مخابرات، برق و گاز به عنوان اپراتورهای شبکه انرژی و دو سازمان عمومی که برای حمایت نوآوری تأسیس شده بودند، برای ایجاد برنامه هوشمند به یکدیگر پیوستند.
آمستردام در مرحلۀ دیجیتالسازی، جامعۀ مجازی را گسترش داد و مشارکت مردم را به کار گرفت. علاوه بر آن توانست برنامه جامع هوشمند را برای تقریباً تمام جنبههای زندگی شهری طراحی کرده و بازیگران خصوصی را مشارکت دهد. در تجربۀ شهر دیجیتالِ آمستردام، شهروندان سازمانیافته در قالب انجمنها، نخستین محرک بودند. در اینجا بازیگران کلیدی دو گروه سهامداران و ذینفعان را شامل میشوند: سهامدارانی با هدف استفاده از خدمات توزیع داده برای گسترش اطلاعات و عمومیسازی فعالیتهای خود بین شهروندان و فروش کالا و خدمات خود، و ذینفعان که از پیادهسازی راهبرد شهر هوشمند یا دیجیتال بهره میبرند و چرخۀ مصرف را تکمیل میکنند. ایدۀ شهر دیجیتال برای آمستردام که تحت پروژۀ خدمات توزیع داده -به عنوان بستری برای به اشتراکگذاری اطلاعات- طراحی شد، همزمان با انفجار اینترنتی و توسعه بستر اطلاعات در اینترنت شکست خورد.
در ادامۀ شهر دیجیتال، پروژۀ شهر هوشمند آمستردام تحت عنوان «شهر آمستردام» شکل گرفت. در این پروژه، ابتدا انجمنی برای گردآوری تمام بازیگرانی که برای اهداف هوشمند تلاش میکردند تشکیل شد؛ بستر حکمروایی یک بستر بسته شامل تمام شرکای مرتبط و نهادی سلسله مراتبی بود.
در پروژۀ خدمات توزیع داده (پروژۀ شکستخوردۀ شهر دیجیتال) محرک اولیه یک شرکت خصوصی بود. هر شریک بصورت جداگانه عمل میکرد و هیچگونه تعاملی بین مشارکتکنندگان برای بستر خدمات توزیع داده وجود نداشت. در حالت دوم، محرک، نهادی عمومی و بالا به پایین بود و سهامداران از هر دو بخش عمومی و خصوصی در آن شرکت داشتند. در این نوآوری، ارتباط و همکاری قوی بین سهامداران وجود داشت. هدفِ این بستر، حفظ بازیگران مختلف در کنار هم بود تا قادر به ایجاد شبکۀ دانش منطقهای برای توسعۀ شهر هوشمند در آینده باشند.
مدل بکار گرفته شده در پروژۀ شهر آمستردام انتخاب روشنی نبوده است، بلکه در نتیجۀ چشمانداز تعقیب شده توسط بازیگران کلیدی و مدل همکاری آنها بوده است. پروژۀ شهر آمستردام، نوآوریهایی است که به صراحت نه تنها جامعه مدنی را از طریق مشارکت فعال شهروندان و نهادهای اجتماعی در تعریف اولویتهای هوشمند و پروژهها درگیر میکند، بلکه نشان میدهد که رفتارِ فعال شهروندان و اشتراک دانش، پیادهسازی موفق نوآوری هوشمند در فضای شهری را امکانپذیر میسازد.
راهبردهای اجراییِ بکار گرفته شده در آمستردام برای تحقق ایدۀ شهر هوشمند، شامل مجموعۀ نوآوریهایی متشکل از چندین پروژه ناهمگن بوده که از لحاظ نوع بازیگران، فناوریهای بکار رفته، نقش شهروندان و غیره دارای تفاوت هستند. تعداد این پروژهها 43 مورد بوده است. برخی پروژههای تعریف شده در چارچوب شهر دیجیتال ممکن است به لحاظ ماهیت، اهداف شهر هوشمند را نیز پوشش دهند و از این منظر در تعریف شهر هوشمند قرار گیرند؛ تعداد 16 مورد از این 43 پروژه بر اساس مشارکت فعال شهروندان در پیادهسازی فناوریهای بومی برای بهبود پایداری در فضاهای خصوصی یا اصلاح رفتار آنها برای کاهش ردپای محیطزیستی در آمستردام بوده است. تعداد 25 پروژه از 43 پروژه، بصورت مستقیم در دستۀ شهر هوشمند قرار میگیرند: نُه پروژه در زمرۀ شهر دیجیتال، دو پروژهْ دیجیتال با تأثیر زیاد بر اهداف شهر هوشمند، و هفت پروژه بدون استفاده از فناوری! این هفت پروژه نشان میدهد که یک شهر هوشمند نه تنها مبتنی بر فناوری، بلکه بر اساس بهترین اقدامات و آگاهی نیز میباشد. بطور مشخص 10 پروژه از این 25 پروژۀ شهر هوشمند، نیازمند نقش فعال فناوری اطلاعات و ارتباطات در اجرای بسترهای دیجیتال، نظامهای کنترل، حسگرها یا دیگر ابزارهای دیجیتالِ یکپارچه در دیگر ساختمانها یا تجهیزات، امکانات حملونقل و غیره است.
تجربۀ آمستردام نشان داد که برای دستیابی به اهداف شهر هوشمند، لازم است که زیرساختها و مردم به بلوغِ دیجیتال برسند. همچنین شهر هوشمند بطور خاص نیازمند سرمایهگذاری قوی در امکانات و تجهیزات و بر پایۀ مشارکت فعال شرکتهای خصوصی در حمایت مالی از سرمایهگذاریهای هوشمند است. سبد پروژههای شهر آمستردام مشخص کرد که یک شهر هوشمند بهواقع نه تنها ترکیبی از پروژههای هوشمند و دیجیتال است بلکه ترکیبی از فعالیتهای غیرفنی نیز میباشد. فصل مشترک پروژههای هوشمند، دیجیتال و بدون فناوری، بهبود کیفیت زندگی در فضای شهری است. نقش شهروندان در پیادهسازی نوآوریهای شهر هوشمند در نمونه موردی آمستردام بسیار پررنگ و بلکه از جمله عناصر اصلی تحقق آن است.
خلاصه کامل این کتاب در مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر تبریز در قالب گزارشی با عنوان «شهر هوشمند؛ چگونگی ایجاد ارزش عمومی و اقتصادی با فناوری پیشرفته در فضای شهری» منتشر شده و از طریق بخش گزارشهای کارشناسی وبسایت مرکز قابل دریافت است.
نظرات (0)